جدول جو
جدول جو

معنی فک زدن - جستجوی لغت در جدول جو

فک زدن
کنایه از پر چانگی کردن
تصویری از فک زدن
تصویر فک زدن
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دک زدن
تصویر دک زدن
گدایی کردن کدیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چک زدن
تصویر چک زدن
سیلی زدن
فرهنگ لغت هوشیار
یک بار دود سیگار وغلیان و چپق وچیزی بدهان و گلو در کشیدن یک بار دود دادن سیگار و چپق و قلیان و غیره کشیدن دود کشیدن با نفس عمیق سیگار را کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سک زدن
تصویر سک زدن
راندن چارپا به وسیله سک، تحریک کردن اغوا نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لک زدن
تصویر لک زدن
لک برداشتن میوه یا چیز دیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پک زدن
تصویر پک زدن
دود سیگار یا قلیان یا چپق را با نفس به دهان کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چک زدن
تصویر چک زدن
سیلی زدن، ضربه ای با کف دست و انگشتان به صورت کسی زدن، توگوشی زدن، کشیده زدن، لت زدن، تپانچه زدن، کاز زدن، سرچنگ زدن، صفعه زدن، صفع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کف زدن
تصویر کف زدن
دست زدن، دستک زدن، دست بر دست زدن، دو کف دست را به هم زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فر زدن
تصویر فر زدن
آرایش کردن موی سر و ایجاد چین و شکن و تاب با آلات مخصوص
فرهنگ لغت هوشیار
کش رفتن در دادن و بر گرفتن پول، دستک زدن خنبک خنبیدن کف دو دست را بهم کوبیدن دستک زدن: (چون شررهر که دلش گرم خیال تو شود رقص از کف زدن سنگ تواند کردن)، (طاهر وحید)
فرهنگ لغت هوشیار
لک زدن میوه. لک برداشتن میوه بر اثر رسیدن و پخته شدن قسمتی از میوه برنگ دیگر درآمدن، یا لک زدن دل کسی برای چیزی. بشدت خواستار آن بودن سخت مشتاق آن بودن: دلم برایش لک میزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مک زدن
تصویر مک زدن
مکیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تک زدن
تصویر تک زدن
دست بر کنار تخته نرد که کعبتین درست بنشیند، هر قسم زدن (عموماً)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چک زدن
تصویر چک زدن
((چَ. زَ دَ))
سیلی زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چک زدن
تصویر چک زدن
((چُ. زَ دَ))
چنباتمه زدن، چندک زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سک زدن
تصویر سک زدن
((سُ زَ دَ))
راندن چارپا به وسیله سک، مجازاً، تحریک کردن، اغوا نمودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فر زدن
تصویر فر زدن
((فِ. زَ دَ))
آرایش کردن موی سر و ایجاد چین و شکن و تاب با آلات مخصوص
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لک زدن
تصویر لک زدن
((~. زَ دَ))
به سختی در آرزوی چیزی بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سک زدن
تصویر سک زدن
سیخ زدن، تکان دادن
فرهنگ فارسی عمید
ताली बजाने वाला
دیکشنری فارسی به هندی